روباه در باورها و افسانههای ژاپنی
شهر کیوتو، بر خلاف ظاهر باوقارش میتواند مانند بقیه شهرها پر ازدحام باشد. اما از درون همین شهر شلوغ، قطاری وجود دارد که شما را به دامنه کوه ایناری میبرد. آن جا از ایستگاه قطار تا معبد باشکوه فوشیمی ایناری-تایشا[1] راهی نیست. شما میتوانید مسیری که از دروازههای torii میگذرد را دنبال کرده و در فضایی سرسبز و خارج از هیاهوی شهر وارد جهانی شوید که جمعیت روباهها در آن بیشتر از انسانها است.
فوشیمی ایناری-تایشا از معابد کهن شینتو است که در سال 711 بنا شد و یکی از مهمترین و قدیمیترین مکانهای کیوتو میباشد. معبد اصلی در دامنه کوه ایناری قرار گرفته، و مسیر پر پیچ و خم رسیدن به آن با دروازههای قرمز رنگ و معروف torii مزین شده است. قبل از این که معابد ساخته شود، باور بر این بود که کامی (خدایان دین شینتو) در طبیعت حضور دارند، و پرستش آنها در این مکانها انجام میشد. کوهستان ایناری یکی از همین مکانهای طبیعی است؛ شینتا ایسان[2] ، نامی بود که به یک کوهستان مقدس اطلاق میشد. کوهستان ایناری مکانی بود که گفته میشد خدایی (کامی) به همین نام برای اولین بار آنجا پا بر روی زمین گذاشت. در اساطیر ژاپن، ایناری خدای دوجنسیتی (هم مذکر و هم مونث) گیاه برنج است. شاید امروزه به نظر برسد او خدای چیزی بیاهمیت بوده اما در گذشته برنج معیار ثروت یک فرد و جامعه بوده است. بنابر این ایناری با تجارت و پول نیز ارتباط داشته و مردم زیادی به دنبال کسب برکت از او در این امور بودند. معابد ایناری بسیار رواج دارند، تا حدی که گفته میشود بیش از 30،000 معبد مخصوص این خدا در سراسر ژاپن ساخته شده است. فوشیمی ایناری-تایشا در کیوتو سرآمد آنها است، و پسوند تایشا نشاندهنده اهمیت تاریخی و فرهنگی آن است.
در خصوص روباهها، در فولکلور ژاپن کیتسونه[3] (در زبان ژاپنی به معنای روباه؛ اما برای روباههایی که در افسانهها هستند، هم استفاده میشود) یکی از مشهورترین موجودات است. در گذر قرنها آنها به عنوان پیامآوران ایناری شناخته شدند. در همه معابد ایناری حداقل دو مجسمه روباه در ورودی سالن اصلی دیده میشود. به طور معمول در ورودی معابد خدایان برای محافظت از آن خدا، مجسمه سنگی شیر/سگ قرار میگیرد که به نام کوماینو[4] معروف است. اما در معابد ایناری به جای آن کیتسونه ایستاده است. در فوشیمی ایناری-تایشا به جز این دو نگهبان، زمانی که مسیر 4 کیلومتری به بالای کوه را میپیمائید، با صدها مجسمه کوچک و بزرگ کیتسونه روبرو خواهید شد. در این مسیر همچنین به شکل پراکنده با سِسشا[5] و ماسشا[6] روبرو خواهید شد، که پرستشگاههای کوچک با کیتسونه محافظ مخصوص خود هستند. با وجود آن همه چشمان سنگی نگهبان، شما هیچ گاه در این مسیر تنها نخواهید بود. شاید شبها بتوانید برقی از مسیر گذر کیسونهبی (آتش روباه) در بین درختان ببینید. حتی اگر آن را دنبال کنید، شاید بتوانید شاهد یک مهمانی جادویی ازدواج کیتسونه باشید. یا ممکن است مانند فانوس مردابی[7] اروپایی شما را به کام خطر بکشاند.
کیتسونه موجودات حقهبازی هستند. اگر برای آنها کاری انجام دهید، در عوض به شما هدیهای گرانقدر میدهند. اما چیزی نمیگذرد که بخشی از آن هدیه تبدیل به برگ خشک میشود؛ هدایای کیتسونه هیچوقت به طور کامل قابل اعتماد نیست. اگر وجود این روباه را انکار کنید، خود را به شما ثابت خواهد کرد. در داستانی به نام “چگونه توکوتارو[8] فریب روباهها را خورد” با مردی مواجه میشویم که با این حقیقت روبرو میگردد. توکوتارو که به قدرتهای جادویی کیتسونه شک دارد، با دوستانش شرط میبندد که میتواند یک شب را در دشتی که منزلگاه آنهاست، بگذراند. در راه آنجا با روباهی مواجه میشود که به سرعت از کنار او رد شده و بلافاصله به دنبال آن زن جوانی پیدا میشود و اعلام میکند که در راه روستایی در آن نزدیکی است. توکوتارو او را همراهی میکند و زمانی که پدر و مادر دختر از دیدن او تعجب میکنند، مرد تلاش میکند آنها را راضی کند که دخترشان در حقیقت یک کیتسونه است. سپس با کتک زدن و در نهایت آتش زدن او سعی میکند او را به شکل واقعیاش برگرداند. بعد از مردن دختر، یک راهب اعلام میکند که توکاتورو هم برای توبه از این گناه باید سرش را تراشیده و به راهبگی در آید. در همین حال توکاتورو با سری تراشیده و با ترس و لرز در میان سبزهزار بیدار میشود. صدای خنده بلندی در دشت میپیچد و توکاتورو نمیداند آیا واقعاً مرتکب قتل شده یا همه آن اتفاقات توهم بوده است. در هر صورت، او شرط را میبازد.
بدکاری کیتسونه بسیار فراتر از تراشیدن سر و توهمات میرود. آنها همچنین به تسخیر انسان و آوردن بیماری و بخت بد برای خانوادهها شناخته میشوند. در این زمینه از افسانههای مربوط به کیتسونه در شهر ایزومو[9] در ناحیه شیمانه[10] میتوان مثال زد. ایزومو شهری با سابقه تاریخی و فرهنگی غنی است، و ایزومو-تایشا که قدیمیترین معبد شینتو در ژاپن است در این شهر قرار دارد. پس بعید نیست که کیتسونه نیز در این شهر حضور پر رنگی داشته باشد. در ایزومو، از کیتسونه به ویژه به خاطر سه عمل شرورانه وحشت میشود: فریب دادن انسانها بوسیله طلسم، وصل شدن به یک خانواده و آوردن بدشانسی (هم برای آن خانواده و هم جامعه اطرافشان) و تسخیر ذهن و بدن افراد و راندن آنها به مرز جنون. رایجترین شکلی که کیتسونه برای فریب انسان در آن ظاهر میشود، صورت یک زن زیبا و جوان است. اگر شما آگاه باشید و به پشت او نگاه بیاندازید، ممکن است دم او را ببینید و بتوانید خود را نجات دهید. از مکانهای خلوت پرهیز کنید، چرا که کیتسونه بیشتر در آنجا کمین میگیرند. برای خاموش کردن آتش سحرآمیز آنها میتوانید انگشتان خود را به شکل لوزی به هم بچسبانید و در میان آن فوت کنید. اگر از اطرافیانتان مورد تسخیر کیتسونه قرار گرفت، مرضی که به آن کیتسونه-تسوکی[11] میگویند، بایستی آنها را بیرحمانه کتک بزنید تا روح پلید از وجود آنها خارج شود. اگر این کار موثر واقع نشود، باید برای دفع آن از یک راهب کمک بگیرید. این راهب با کیتسونه صحبت کرده و از او میخواهد تا بدن فرد را ترک کند. در ازای این کار راهب قول میدهد به او مقادیر زیادی آبوراگی[12] (نوعی غذا که گفته میشود مورد علاقه کیتسونه است) تقدیم کند. بعد از رفتن این روح پلید، بایستی به سرعت غذای پیشکشی را به معبد ایناری تقدیم کرد، تا از بازگشت آن جلوگیری شود.
اگر چه گاهی موارد کیتسونه-تسوکی از کنترل خارج میشود، ولی غالباً به راحتی میتوان شر آنها را دفع کرد. البته برای خانوادههایی که کیتسونه خود را به آنها وصل میکند، اوضاع به همین سادگی نیست. این خانوادهها کیتسونه-موچی[13] خوانده شده و به سرعت از طرف جامعه طرد میشدند. پناه دادن به یک کیتسونه کاری سخت و طاقتفرسا است. مسلماً باید به آنها غذا داد، که این امر سهم بزرگی از آذوقه خانواده را مصرف کرده و ضربه بزرگی به آن کیتسونه-موچی است. البته این خانواده در زمان مناسب، پاداش ایثار خود را میگیرند، اما به هر حال برگهای خشک نمیتواند جای وعدههای غذایی را بگیرد. اگر با کیتسونه ساکن در منزل به خوبی برخورد شود، در آینده رونق و فراوانی به آن میآید. بیاهمیت شمردن آنها موجب بدبیاری و قحطی است. مشکل این جاست که نمیدانیم چه چیزی باعث بیاحترامی به کیتسونه میشود؛ اگر در نظر بگیریم که برای خشم آنها باید دلیلی وجود داشته باشد. ممکن است یک روز تصمیم بگیرند که بدون هیچ دلیلی شما را با بیماری یا بدشانسی طلسم کنند. در زمان ازدواج هر چقدر هم که دختر خانواده کیتسونه-موچی زیبا باشد، هیچ کس در ایزومو حاضر نمیشود به او نزدیک شود. کیتسونه-موچی اگر ثروتمند باشند، میتوانند دخترشان را برای ازدواج به مناطق دوردستی بفرستند که افسانههای مربوط به کیتسونه در آنجا چندان رایج نباشند. اما دختران خانوادههای فقیر باید بین ازدواج با یک کیتسونه-موچی دیگر یا تنهایی تا آخر عمر یکی را انتخاب کنند. زمینها و خانههای کیتسونه موچی، هر چقدر هم که زیبا و آباد باشند، به ارزش واقعیشان فروش نخواهند رفت. چرا که مالکان جدید از این میترسند خودشان قربانی آن کیتسونه شوند.
یکی از معروفترین این ارواح کیتسونه فاحشهای قدرتمند به نام تامامو-نو-مائه[14] است. ماجراجوییهای او در سراسر آسیا معروف است، اما در ژاپن او را بیشتر به خاطر توطئه در قتل امپراتور توبا[15] میشناسند. تامامو-نو-مائه بسیار زیبا و خردمند بود و مهارتهای زیادی داشت. او میتوانست هر سازی را بدون نقص بنوازد، دلانگیزترین اشعار را بسراید، و به سادگی در مباحث با موضوعات مختلف شرکت کند. در مجموع زنی بسیار فریبنده و خواستنی بود. امپراتور توبا هم همینطور فکر میکرد و او را به ملازمت خود در آورد. اما چیزی نگذشته بود که به بیماری سختی دچار شد. پزشکان زیادی به بالین او آمده اما هیچکدام قادر به درمان او نبود. بعد از نا امید شدن از روشهای معمول، از یک اونمیوجی[16] (نوعی شمن/درمانگر) دعوت شد. او تشخیص داد که تامامو-نو-مائه در حقیقت یک کیتسونه، و دلیل بیماری امپراتور است. برای اطمینان یافتن از این موضوع، اونمیوجی مراسمی را برای دفع شیاطین آماده کرد و از تامامو-نو-مائه درخواست شد تا در این مراسم شرکت کند. او موافقت کرد اما در میانه مراسم پا به فرار گذاشت. پس از آن سلامتی امپراتور توبا به سرعت بهبود یافت، و تا مدتها تامامو-نو-مائه تحت تعقیب بود. بالاخره او را در دشتهای ناسونو[17] پیدا کردند، در منطقهای که اکنون بخشی از ناحیه توچیگی[18] در شرق ژاپن است. این تعقیب و گریز در نهایت به یک صخره ختم شد.
در بعضی از نسخههای این داستان تامامو-نو-مائه با استفاده از جادو پشت این صخره پناه گرفته و آنجا مخفی باقی میماند. در نسخههای دیگر او کشته شده و روحش آن را صخره را تسخیر میکند. در هر صورت، از آن روز به بعد آن صخره به نام سسشو-سکی[19] شناخته شد که به معنای “سنگ کشنده” است. هر موجودی که به آن نزدیک شود در جا خواهد مرد. حتی پرندگانی که بر فراز آن پرواز کنند نیز در امان نیستند. پس از سالها راهب دورهگردی به نام گِنو به صخره سِسشو-سکی رسید. با توجه به این که از قدرت آن اطلاع داشت، یک مراسم پاکسازی اجرا نمود تا روح تامامو-نو-مائه را بیرون بکشد. گِنو او را قانع کرد به خاطر پلیدیهایش توبه کرده و او را از آن صخره آزاد کند. از آن روز به بعد دیگر کسی تامامو-نو-مائه را ندید. سِسشو-سکی هم که از تسخیر او در آمده بود، دیگر به کسی آسیب نمیزد. گنو با یک ضربه چکش آن سنگ را خرد کرد و تکههای آن در سراسر ژاپن پراکنده شد. بعضی از تکههای بزرگ آن در معابد قرار گرفت. امروزه شما میتوانید از باقیمانده این صخره در شهر ناسو بازدید کنید.
به نظر میرسد از قرنها پیش تا کنون عقاید و باورهای مردم ژاپن تغییری نکرده است. هنوز هم در زمان ازدواج مردم از کیتسونه-موچی دوری میکنند. امروز هم پیشکش غذا در معابد ایناری گذاشته میشود و بسیاری معتقدند بازدید از صخره سسشو-سکی خطرناک است. تا به حال توضیح مشخصی در مورد مبدا افسانهها و قدرتهای کیتسونه پیدا نشده، که این امر جایگاه روحانی آنها را بالاتر میبرد. بنابراین اگر از فوشیمی ایناری-تایشا بازدید کردید و مسیر پیچ در پیچ آن در میان دروازههای torii را پیمودید، به یاد داشته باشید که تنها نیستید. دیگر در کیوتو هم نیستید. شما پا به دنیای کیتسونه گذاشتهاید. مراقب زنان دُم دار و نورهای معلق باشید. اگر یک کاسه رشته اودون خریدید، از ناپدید شدن بخشی از آن زمانی که حواستان نیست، تعجب نکنید. به یاد داشته باشید که صدها سال باور عامیانه شهرت جهانی کیتسونه را ایجاد کرده، و بهتر است به این باورها احترام بگذارید. محض احتیاط!
[1] Fushimi Inari-Taisha
[2] Shintaisan
[3] Kitsune
[4] Komainu
[5] Sessha
[6] Massha
[7] Will o’ the Wisp
[8] Tokutaru
[9] Izumo
[10] Shimane
[11] Kitsune-tsuki
[12] aburaage
[13] Kitsune-mochi
[14] Tamamo-no-mae
[15] Toba
[16] onmyoji
[17] Nasuno
[18] Tochigi
[19] Sessho-seki
Comments
This post currently has no comments.